نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

گردش 3نفره

فردای روز عید بابا پیشنهاد داد بریم بیرون اونم 3نفری منم که از خدا خواسته لباساتو تنت کردمو ساعت 11صبح رفتیم اولش نمیدونستیم کجا بریم که بابا یاسر گفت بریم یه رستوران دریایی ما هم قبول کردیم چون که تو میونت با ماهی خوبه رفتیم بندر کیاشهر رستوران(عروس دریا) بعداز اینکه نهارمونو خوردیم بابا گفت خونه نریم حالا که تا اینجا اومدیم بریم لب دریا اولش که دریا رو دیدی خیلی ذوق زده شده بودی ولی وقتی که رفتیم جلو همینکه موج اب به سمتت میومد میزدی فرار و میگفتی (مامانی دیگه بریم خونه) در کل خیلی خوش گذشت و روز خوبی بود بابا یاسر ممنونیم ...
18 فروردين 1392

عاشقانه2

    نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و  مرا آرام میکند آن عشق ی که میگویند تو نیستی تو معنایی بالاتر از عشق داری و  برای من تنها یک عشق ی.... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب  به آن خیره میشدم باارزش تر از تو ، تو هستی که عشق ت در قلبم غوغا به پا کرده قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند و رسیده ام به تویی که آمدن...
18 فروردين 1392

نوروز امد پیروز امد

        هیچ سال نویی ایده ال نخواهد بود مگر اینکه تو تصمیم بگیری اون رو به بازتابی از ارزشها/خواسته ها/علاقه ها و قوانین خودت تبدیل کنی سال نو مبارک سال 91 با تمام خوبیها و بدیهاش تموم شدو امسال سومین ساله که تو کوچولوی قشنگ پیش ما هستی و سه ساله که عید من وبابا قشنگتر از همه ی  عیدهای زندگیمونه  نیلوفر جون اول خیلی تمیز وباکلاس نشستی و عکس گرفتی ولی بعد کم کم خرابکاریهات داشت شروع میشد اول از همه رفتی سر وقت سیر یکم باهاش ور رفتی دیدی نه خیلی باب دلت نیست البته بماند که سیر بیچاره بعدا به دست خود شما تکه تکه شد   ...
17 فروردين 1392